

در حالیکه این روزها صحبت از توافق ایران و آمریکا و آزادسازی ۶ میلیارد دلار از پول ایران است، بار دیگر این سؤال را مطرح می شود که اقدامات و سیاست خارجی کشورمان در چارچوب چه راهبرد کلانی انجام میشود؟ آن هم در زمانیکه راهبرد کلان آمریکا نخست مهار چین و سپس شکست روسیه در جنگ اوکراین است. ماحصل این راهبرد آمریکا کنترل بهای انرژی، اجتناب از تنش در خلیجفارس و سختگیری کمتر برای درآمد نفتی ایران است.
امروزه استراتژی و تاکتیکهای آمریکا کاملا روشن است ولی متاسفانه درکی از استراتژی و تاکتیکهای سیاست خارجی کشورمان نمی توان داست. انتقال سپرده ۲٫۷ میلیارد دلاری طلب درآمد نفتی ایران از عراق و احتمال آزادسازی شش میلیارد دلاری ایران از کره جنوبی آن هم تحت شروطی تنها دستاورد مذاکرات ماههای اخیر بوده است. در هر دو مورد آمریکا مدعی شده که این سپردهها با مجوز مقامات آمریکایی و صرفا برای کالاهای غیرتحریمی هزینه خواهند شد.
این اتفاقات در حالی روی می دهد که همسایگان ما در منطقه با سرعت بسیار زیاد در حال پیشرفت هستند. بطور مثال درآمد نفتی عربستان در سال ۲۰۲۲ معادل ۳۲۶ میلیارد دلار بوده و درآمد ترکیه از صادرات در همان سال با افزایش ۱۸٫۷۴ درصدی به ۳۴۳ میلیارد دلار رسیده . همچنین ترکیه از محل جهانگردی ۴۳ میلیارد دلار درآمد داشته است.
چرا آمریکا به دنبال کاهش تنش در خلیج فارس و کاهش فشار بر روی درآمد نفتی ایران است؟
انتخابات سرنوشتساز ۲۰۲۴ آمریکا یکی از دلایلی است که موجب شده دولت بایدن به دنبال حفظ آرامش در خلیج فارس باشد تقویت اخیر حضور نظامی آمریکا در منطقه نیز میتواند پیوست امنیتی این تنشزدایی باشد. به همین دلیل و درحالیکه گویا از نظر دولت آمریکا برجام منتفی است، ولی مذاکرات معروف به «تفاهم نانوشته» از اوایل اردیبهشت در عمان در جریان بوده که ظاهرا تبادل زندانیان پیششرط لازم برای تحقق آن است.
دولت بایدن امیدوار است که آزادی زندانیان به هموارشدن راه او در انتخابات کمک کند؛ ضمن آنکه بهشدت به دنبال آن است که بهانهای به دست جمهوریخواهان و لابیهای مؤثر ندهد؛ این یعنی کاهش در اصل تحریمها در برنامه نیست.